انا لله و انا اليه راجعون

فقدان اين يار مخلص را به خانواده و همه دوستان ايليا تسليت عرض مي كنم

خدايا اين جوان عاشق حودت را با اولياء و دوستان خاص خوذت محشور فرما

خدايا در اين جمع ناشناخته اما صميمي آنقدر عشق و محبت موج مي زند كه بي اختيار اشك را جاري مي سازد. كاش مي شد كه دوستاني به اين خوبي را از نزديك زيارت كنم - همه شما را دوست دارم

انالله و انا اليه راجعون

خداوند ايشان را قرين رحمت و مغفرت خود قرار دهد و ما بنده هاي گنه كار را نيز به اين بزرگواران ببخشايد. خوشا به سعادت و عاقبت به خيري اين بزرگوار.

ياعلي

اللهم عجل لوليك الفرج

به نام حضرت دوست

بغض گلويم را بدجوري مي‏فشارد

شهيد اليا

سلام ما را به پيامبر (ص) و ائمه معصومين (ع) و ديگر صالحين بروسون

منتظرت هستم منتظر دريافت جواب سلام

در پناه حضرت دوست

به نام حضرت دوست

انا لله و انا اليه راجعون

خبر عروج ملكوتي و عارفانه

شهيد اليـــا پطروسيان

دلها را اندوهگين مي‏كند.

خداوند روح ملكوتيش را غريق رحمت خود گرداند

و

درجاتش را متعالي گرداند

و

با اولياء خاص خودش محشور گردد.

در پناه حضرت دوست

بنام خدا

سلام

بنده به شدت متاثر شدم

خدا رحمت كند.

ايشون چون قبل از فوت شان مسلمان شده بودند و امام زمانشان را شنا خته بودند مسلما توبه شان پذيرفته شده و از بهشتيان خواهد بود . همانا درهاي توبه خداوند بخشنده هميشه باز است

براي خانواده محترمشان اروزي صبر ميكنم و به انها هم تسليت مي گويم

براستي قران خواندن خانواده شان از گريه بهتر و مفيد تر خواهد بود براي عزيزشان .

به وبلاگ بنده هم تشريف بيارين و با نظرات زيبايتان مارا خوشحال نماييد

التماس دعا

يا مهدي فاطمه

به نام خدا

انا لله و انا اليه راجعون

انجمن تفكر مباني ، مصيبت جانسوز پيوستن ايليا ي عزيز به ملكوت اعلي را به خانواده محترم پطروسيان و ارمياي عزيز تسليئت ميگويد .

تو خاموشي خونه خاموشه
شب آشفته گل فراموشه

بيا کامشب پشت اين روزن
شب کمين کرده رو به روي من

تب آلوده تلخ و بي کوکب
شب شب غربت شب همين امشب

لاي لايي من به جاي تو شکستم
تو نبودي من به سوگ غم نشستم

از ستاره تا ستاره گريه کردم
از هميشه تا دوباره گريه کردم

لالالالا آخرين کوکب
لباس رويا بپوش امشب

لالالالا اي تن تب دار
اشکامو از رو گونه هام بردار

لالالالا سايه بيدار
نبض مهتابو دست من بسپار

لاي لايي من به جاي تو شکستم
تو نبودي من به سوگ غم نشستم

از ستاره تا ستاره گريه کردم
از هميشه تا دوباره گريه کردم.......

سلام. من هم به خانواده و دوستان اون عزيز تسليت عرض ميكنم..........روحش شاد.....يا حق.

بسمه تعالي

با اينكه نمي شناختمش و فقط گاه گداري به اينجا مي آمدم و دل نوشته هايش را مي خواندم از شنيدن اين خبر بسيار ناراحت شدم.

ايليا جان.... انشا الله كه در جوار امام حسين (عليه السلام) همنشين باشي و به ياد همه دوستان و ملتمسان دعا برايمان طلب مغفرت كني.

آمين

تازه خبرش بهم رسيد . چقدر برام سخته تحمل و باور كردنش.. هيچي نميتونم بگم . فقط كاش زودتر مي شناختمش .. روحش شاد

زماني زيادي نيست كه وارد جمع دوستان بلاگنويس شدم اما خيلي به صفاي دوستان غبطه مي خوردم والان ديگه كم كم دارم ميسوزم از حرارت عشق بعضي از اين دوستان وشايد اينجا هم جاي ناپاكاني مثل من نباشد ...يا علي

سلام

مي گن همه اين راه رو بايد برن ، مي گن حقه ، مي گن ...همه درست مي گن ولي من هنوز به رفتنها عادت ندارم.

وقتي يكي از بچه هاي پارسي بلاگ مشكلي داره انگار همه ما مشكل داريم...ما نديده به هم انس داريم وحالا بايد باور كنيم يكي از قريب هامون پر كشيده ورفته.يكي بايد به همه خانواده پارسي بلاگ تسليت بگه .به همه ما ،الهي صبري تا اين مصيبت رو تحمل كنيم .

وقتي براي تولد حضرت مهدي (عج ) مطالب اين وبلاگ رو خوندم به خودم لرزيدم اينقدر واقعي بود كه قلب آدم به طپش مي افتاد و حالا يكي از ياران حضرت در بهشت برين آرميده ومنتظر ظهور حضرتش است تا با رجعتش ركاب به ركاب حضرت دنيا رابه سبزي برساند .

الهي به حق نور مطلقت برادر ما را در خوان نعمت ائمه جاي بده واز دست فاطمه زهرا (س) سيرابش ساز

الهي به حق عشق زينب به حسين (ع ) به خانواده داغدار برادرمان صبر عطا كن

الهي ياري كن تا اين عروج را تحمل كنيم

آمين

بدون اينكه بشناسمت... بدون اينكه ديده باشمت...بدون اينكه..............

در غم رفتنت گريه كردم

بدجوري هم گريه كردم

بايد به حال خودم گريه مي كردم.....

تو كه با شهدا رفيقي و اونا هواتو دارن

خوشا به حالت

روزاي اول بود.

كلاس ها تازه برگزار شده بود.

كلاس برنامه نويسيمون راس ساعت 12 تشكيل ميشد.

موقع اذان.

ايليا و دوستاش جلسه هاي اول با تاخير 15 دقيقه اي سر كلاس حاضر ميشدن.

يه روز بعد از اينكه وارد كلاس شدن استاد بهشون گفت: از اين به بعد، بعد از من كسي اجازه نداره وارد كلاس بشه!

ايليا خيلي محترمانه جواب داد: ببخشيد استاد ما ميتونيم به خاطر نمازمون با تاخير 15 دقيقه اي سر كلاس حاضر شيم ولي خوشبختانه نميتونيم نمازمونو به خاطر كلاس يك ساعت و نيم به تاخير بندازيم.

استاد گفت: من هم نميتونم بي نظمي رو تحمل كنم. تكليف چيه؟

ايليا جواب داد: فكر ميكنم سه را داشته باشيم. اول اينكه شما لطف كنيد و چند هفته كلاس رو يك ربع ديرتر برگزار كنيد. دوم اينكه شما كلاس رو طبق معمول برگزار كنيد و تاخير يك ربعه ي مارو چند هفته تحمل كنيد. سوم هم اينكه شما هيچ كدوم از اين دو مورد رو نپذيريد و ما بريم حذف كنيم.

استاد جواب داد: فعلا بنشينيد تا بعد...

و آخر كلاس رو به بچه ها گفت: از جلسه بعد تا چند هفته كلاس ساعت 12:15 تشكيل ميشه.

روحت شاد

بسم الله ... غم از دست دادن شهيد ايليا غمي جانكاه و بزرگ در دل دوستان او باقي گذاشت ...

انشاءالله با ابا عبدالله محشور شود ....

خدايش رحمت كند و خانواده اش را صبري زياد

براي شادي روحش ذرحمه الله لمن يقراء الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات .... يا حق