-- خوابيدي ؛ بدون لالايي و قصه بگير آسوده بخواب ، بي درد و غصه ديگه كابوس زمستون، نمي بيني توي خواب گلاي حسرت ، نمي چيني ديگه خورشيد چهره اتو ، نمي سوزونه جاي سيلياي باد ، روش نمي مونه ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
خوابيدي ؛ بدون لالايي و قصه بگير آسوده بخواب ، بي درد و غصه ديگه كابوس زمستون، نمي بيني توي خواب گلاي حسرت ، نمي چيني ديگه خورشيد چهره اتو ، نمي سوزونه جاي سيلياي باد ، روش نمي مونه ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
بگير آسوده بخواب ، بي درد و غصه ديگه كابوس زمستون، نمي بيني توي خواب گلاي حسرت ، نمي چيني ديگه خورشيد چهره اتو ، نمي سوزونه جاي سيلياي باد ، روش نمي مونه ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
ديگه كابوس زمستون، نمي بيني توي خواب گلاي حسرت ، نمي چيني ديگه خورشيد چهره اتو ، نمي سوزونه جاي سيلياي باد ، روش نمي مونه ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
توي خواب گلاي حسرت ، نمي چيني ديگه خورشيد چهره اتو ، نمي سوزونه جاي سيلياي باد ، روش نمي مونه ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
ديگه خورشيد چهره اتو ، نمي سوزونه جاي سيلياي باد ، روش نمي مونه ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
جاي سيلياي باد ، روش نمي مونه ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
ديگه بيدار نميشي، با نگروني يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
يا با ترديد كه بري ؛ يا كه بموني رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
رفتي و آدمكا رو ،جا گذاشتي قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
قانون جنگلو ،زير پا گذاشتي اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
اينجا قهرند سينه ها ، با مهربوني تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
تو ،تو جنگل نمي تونستي بموني دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
دلتو بردي ، با خود به جاي ديگه اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
اونجا كه خدا برات ، لالايي ميگه ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
ميدونم مي بينمت ، يه روز دوباره توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
توي دنيايي ،كه آدمك نداره ... --
... --
--
