سلام بر تو اي روح الله،اي روح خدا در كالبد زمان

اي مهر....

اي عشق ...

اي امام جانها،

امروز غم نداشتن تو ،غمي است كه ......

كاش قدر تو را ....

تفكرات تورا.....

آزاد انديشي ،به دور از تعصبات تو را مي آموختيم ....

در غم نبود تو گر خون گريه كنم جا دارد ....

اي قطعه گم شده وجودم ..نثار راه ومرام تو ....

شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت ...

روي مه پيكر او را سير نديديم و برفت

گويي از صحبت ما به تنگ امده بود ...

بار بر بست و به گردش نرسيديم و برفت

در بيان غم از دست دادن امام جانم زبانم قاصر است وكلامم ناقص اما ..... اين مصيبت را

اما ملكوتي چه زبيا غزلي رو انتخاب كرده بود..

http://eshghemalakuoti.parsiblog.com/

آيد ان روز كه خاك سر كويش باشيم ... ترك جان و اشفته ي رويش باشم

ساغر روح فزا از كف لطفش گيريم ... غافل از هر دو جهان ، بسته ي مويش باشم

سر نهم بر قدمش بوسه زنان تا دم مرگ ... مست تا صبح قيامت ز سبويش باشم

همچو پروانه بسوزم بر شمعش همه عمر ... محو چو مي زده در روي نكويش باشم

رسد انروز كه در محفل رندان سر مست ... راز دار همه اسرار مگويش باشم

يوسفم گر نزند بر سر بالينم سر ... همچو يعقوب دل اشفته ي بويش باشم