آسمان غمزده کربلا که سالهای سال هر روز و هر شب اشکهای زائران تو را از دیدگان سرازیر دیده و میبیند، حیران و ماتم زده به مقام خاک کربلا غبطه می خورد که اینک گهر های اشک مهدی (ع) و زائران تو را به جان خویش پذیرا شده و می دانم اگر نبود امر خدای تبارک و تعالی آسمان از مصیبت غمت بر زمین می افتاد و تمام خاک زمین را به یکبار بر سر فرق خویش می افشاند.
مولای من، کاش می دانستم در آن هنگام که بی تاب باده وصل یار بودی و لبهای بی قرارت جام وصل را انتظاری سخت می کشید، تو بیشتر تشنه دیدار یار بودی، یا او تشنه دیدار تو.
کاش می توانستم به دل دریاها سری بکشم و سوز دلشان را احساس کنم و مرواریدهای اشک را از دیدگان ماهیان دریا پاک کنم و با خروش و فریاد امواج و ساحها هم ناله شوم و آن زمان که دست سهمگین امواج بر سینه ستبر ساحل می خورد با آنها برای تو سینه بزنم.
اماما، صد قافله دل را به کربلا کشانده ای بدین سان کربلا شد بهشت عشاق و اینک این بهشت دارالاماره قلبهاست. هنوز که هنوز است دلها از این دارالاماره فرمان می گیرند و در آن نماز عشق و بندگی خوانده و درس جهاد فرا می گیرند.
مولانا، آتش عشق تو نمی سوزاند، زندگی داده و حیات می بخشد؛ حیاتی طیبه. ما با زیارت تو همه شهیدانمان را یک جا زیارت می کنیم، مگر می شود شهدایی که شمع وجودشان بودی در جنت حق، پروانه شمع وجود تو نباشند.
حسین جان، اشک دیدگان ما پیوسته گل یاد تو را آبیاری می کند، اشکی که مظهر و عصاره عشق ما به توست. می دانی در دیده ها آنگاه که نام و یادی از تو به میان می آید چه طوفانی بر پا می شود؟ طوفانی که هرگز فرو نخواهد نشست.
آقای من ، تا زنده ام دلم بیت الاحزان تو خواهد بود!
التماس دعا
یا علی مددی