• وبلاگ : لوح دل ...
  • يادداشت : شهيد ايليا...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 315 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
     
    من كه نميشناختمت ايليا ولي ميدونم انقدر خوب بودي كه خدا چيدت آخه باغبونمون گلاي زيبا و خوشبو رو زودتر مي چينه فهميدم انقدر پاك بودي كه راهت و خودت زيبا انتخاب كردي فقط بگم يك بار قبل از رفتنت اومدم تو كلبت و دلم لرزيد با اين يا علي مددي هايي كه مي گفتي و بعد مدتها حالا اومدم دوباره دلمو لرزوندي و به گريه انداختي خداحافظ اي محبوب خدا

    خداي بزرگ ايلياي عزيز را رحمت كند....

    كاش افتخار دوستي اش را ميداشتم

    درگذشت ايليا عزيز به خانواده محترمشان تسليت عرض نموده و علو و درجات و رحمت و مغفرت براي آن عزيز از دست رفته و صبر و تسلي براي بازماندگان وي از خداوند متعال مسئلت دارم
    سلام به همه .اين اولين باره كه من اينجا ميام ..حس عجيبي دارم ......منودر غم از دست رفتن اين عزيز شريك بدونين!!!!
    اينقدر به يادت هستم كه مطمئنم زنده اي . فقط بگو چه كنم كه خوشحال شوي . اسم فاتحه دلم را مي لرزاند . . .
    +

    اين اواخر چقدر با خودش زمزمه مي كرد مثنوي شهادت رو....

    اگر آه تو از جنس نياز است

    در باغ شهادت باز باز است

    در باغ شهادت باز باز است

    در باغ شهادت باز باز است

    در باغ شهادت باز باز است

    من اخر طاقت ماندن ندارم

    خدا يا تاب جان كندن ندرام

    دلم تا چند يارب خسته باشد؟

    در لطف تو تاكي بسته باشد؟

    بيا باز امشب اي دل در بكويبيم

    بيا اينبار محكم تر بكوبيم

    مكوب اي دل به تلخي دست بر دست

    در اين قصر بلور آخر كسي هست

    بكوب اي دل كه اينجا قصر نوراست

    بكوب اي دل مرا شرم حضور است

    بكوب اي دل كه غفار است يارم

    من از كوبيدن در شرم دارم

    بكوب اي دل كه جاي شك و ظن نيست

    مرا هرچند روي در زدن نيست

    كريمان گرچه ستار العيوبند

    گداياني كه محبوبند خوبند

    بكوب اي دل مشو نوميد از اين در

    بكوب اي دل هزاران بار ديگر

    دلا پيش آي تا داغت بگويم

    به گوشت قصه اي شيرين بگويم

    برون آئي اگر از حفره راز

    برويت مي گشايم سفره راز

    نميدانم بگويم يا نگويم

    دلا بگذار تا حالا نگويم

    ببخش امشب اي خوب ناتوانم

    خطا در رفته از دست زبانم

    لطيفا رح

    داداش ايلياي عزيز. شب جمعه است . حال عجيبي دارم.به وسعت آسمانها دلتنگم .داشتم براي پدرم فاتحه ميخوندم كه يكدفعه تو در خاطرم نشستي. آيا بايد براي تو هم فاتحه بخونم ؟؟آيا بايد باور كنم كه كوچ كرده اي ؟؟؟نميتونم . بخدا نميتونم. هنوز بعد ازسه سال رفتن پدرم رو باور نكردم. حالا چطور به اين راحتي و به اين زودي باور كنم كه تو از اين ديار پركشيدي و ساكن ملك اعلا شدي ؟؟؟؟؟

    داداش ايليا الان داري منو مي بيني؟ اشگهامو مي بيني ؟ صدامو مي شنوي ؟؟؟؟

    تورو خدا جواب بده. تورو خدا حرفي بزن. نميخواي جواب اينهمه دلشكسته رو بدي ؟؟؟

    داري ميخندي داداشي ؟؟؟

    بخند . حق داري بخندي

    تو كه عزيزي از دست ندادي - تو كه در حسرت شنيدن يك كلام محبت آميز ننشستي . تو كه دلت نشكسته .

    بخند داداشي . حق داري بخندي

    تو شادي ، خوشبختي . همنشين حور و ملاتكي . كنار اربابت حسين شهيد (ع) هستي ، همنشين مولايت اميرالمومنين(ع) هستي ، بر سر سفره زهراي مرضيه(س) نشستي .

    تو چه غم داري ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هيچ

    تو چه كم داري ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هيچ

    حسود شدم داداشي . آره حسود شدم . خودم ميدونم. اما تو به من بگو نبايد حسود باشم ؟؟؟؟؟؟

    كاش جاي تو بودم . يا نه . كاش كنارتو بودم.

    تو رفتي و ما هنوز اينجا در گير اين زندگي سرد و بي روح هستيم .

    داداش ايليا امشب دعاي مخصوص خوابيدن رو ميخونم. ميخوام خوابت رو ببينم.

    ميخوام همه چيز رو برام تعريف كني . برام بگي كجائي ؟ چه ميكني ؟

    براي من از آن قصر نور بگي . از ساكنان عرش كبريائي بگي.

    ميخوام امشب قصه پرواز عاشقانه ات رو تعريف كني و بگي كه چه شد ؟ چه كردي كه خدا تو رو انتخاب كرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ميخوام به من بگي ، چيكار كنم كه مثل تو بشم ؟؟؟ چيكار كنم كه من هم لايق شهادت بشم ؟چيكار كنم كه از قيد و بند اين زندگي و اين دنيا هيچ در هيچ نجات پيدا كنم ؟؟

    روح سرگشته من ، قلب زخمي من ، امشب منتظر توست.

    راستي برام دعا ميكني ؟؟ تو رو خدا دعا كن . يادت نره. يادت نره كه چقدر نياز به دعا دارم و چقدر دردمند و خسته ام

    من طلبني وجدني / و من وجدني عرفني / و من عرفني احبني / و من احبني عشقني / و من عشقني عشقته / و من عشقته قتلته / و من قتلته فعلي ديته / و من علي ديته فانا ديته
    ايلياي عزيز .... ما رو فراموش نكن

    بسم رب الشهداء و الصديقين.

    ايلياي عزيز الان كه داري از آسمون نگاهم ميكني تو رو خدا تو رو به اسمت شفاعت منو هم بكن هر چند كه خودم ميدنم هيچوقت لياقتشو ندارم

    من آنقدر بيچاره ام كه در عين ادعاي مسلماني از چنين توفيقي تعجب مي كنم . مگر خداوند وعده نفرموده است ؟ بي شك سرش در لحظه عروج بر دامان مقتدايش علي بوده است . او بايد الگوي همه جوانان پايتخت باشد . روحش شاد يادش گرامي و در بهشت جايش باد .
    + مهدي رضواني 

    مارادر غم از دست رفتن اين برادر شريك بدانيد

    وبه اوعرضه ميداريم

    آنانكه كه خاك را به نظر كيميا كنند

    آيا شود كه گوشه چشمي به ما كنند

    شهادت سبزت رو تبريك مي گم.كاش شفيعمون باشي.

    و به خونواده ي عزيزت كه عزيزي چون تو از بينشون رخت بربسته تسليت مي گم وبراشون آرزوي صبر مي كنم.

     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >