ايليا پطروسيان جواني که 6 سال پيش در جمکران مسلمان شده بود، روز بيست و يکم رمضاني که گذشت در راه جمکران در يک تصادف از دنياي ما رفت.
عرض تسليت منو به خاطر از دست دادن ايليا پطروسيان پذيرا باشيد. من ايليا رو نمي شناختم. ولي اتفاقي با كامنت يكي از بچه ها از درگذشتش مطلع شدم و يه سري به وبلاگش (لوح دل) و وبلاگ ارميا زدم. نارحت شدم. بي اختيار با خوندن مطالب اشك ريختم. مخصوصا با اين چهار بيتي كه در آخرين پستش نوشته بود:
بسوزان هر طـــريقي مي پسندي
کــه آتش از تو و خاكــــستر از من
بكش چون صيد و در خونم بغلطان
تـــــماشا كـــردن از تــو پرپر از من
ندارم چون مطاعي ديگر اي عشق
بگيــــر انگشت و اين انگشتر از من
مـــرا كـــن زائــــر بـــاباي زيـــــنب
كه خـون ســر از او چـشم تر از من
من نمي دونم اين شعر رو خودش گفته بود يا مال كسي ديگه ست. اما آدم وقتي اين جور چيزا رو مي بينه پيش خودش شرمنده ميشه. ايليا پطروسيان كه 23 ساله بود و فقط 6 سال بود كه مسلمون شده بود، اينطور با خدا عشق بازي مي كنه و اونوقت ماها كه عمريه مسلمونيم ....
اون روزي كه ايليا از بهشت زهرا برگشته بوده و به ارميا گفته بوده كه اينكه مي گن شهدا زنده هستن و نمردن رو درك كرده و به يقين رسيده، همون روزي كه تلفن همراهشو خاموش كرده بوده تا كسي خلوتشو به هم نزنه در جوار شهدا، من نمي دونم كه خداي شهدا چه چيزي نشون اين عزيز داده بود كه كه باورش در مورد شهدا به يقين رسيده بود. ولي مسلم اينكه هر چي كه بوده لياقت اين تازه مسلمان فراتر از لياقت امثال من کهنه مسلمون بوده.
ايليا رفت و با رفتنش يكي مثل من از وجودش با خبر شد. و يه بار ديگه فهميد كه ::در اين ديار شکسته دلي مي خرند و بس:: ايلياي مسيحي ظرف 6 سال از خيلي از ما مسلموناي قديمي به خدا نزديكتر شد. ايليا ظرف 6 سال به معرفتي رسيد كه پيرمرداي ما كه عمري پيشوني به مهر گذاشتن و حمد خدارو گفتن نرسيدن هنوز !
مگر نه اينكه باطن دين و مذهب ما حب اهل بيته ؟ و ايليا به اين باطن رسيده بود! چيزي كه يكي مثل من فقط شعارشو داده عمريه! مگه نديدين چطور با علي و حسين و مهدي عشق بازي مي کنه؟
جووني که در سن 23 سالگي اونم فقط با گذشت 6 سال از تشرفش با اسلام به جايي مي رسه که قول شهيد آويني رو تکرار مي کنه – و از بقيه حرفاش پيداست که اين قول رو با معرفت مي گه و فقط نقل قول نمي کنه – و مي گه : "هنر آن است که خود بميري پيش از آنکه بميرانندت و مبدا و منشاء حيات آنانند که اينگونه مرده اند"، به يقين به اون تعالي که که بايد رسيده. و عجبا که در محضر عشق سن و سال و کيش و آيين مطرح نيست. امام رحمه الله با اون مقام علميش گاهي وقتها به مقام شهدا غبطه مي خورد و معتقد بود که شهداي ما عارفاني هستند که يک شبه ره صد ساله رفتن و خودش رو از شهدا عقبتر مي دونست! و ايليا پطروسيان شايسته است که به قول اون عزيز شهيد ايليا ناميده بشه. مگر نه اينکه ايليا در راه زيارت دوست رفت؟ چه سريه است که يوسف فاطمه يه روز ايليا رو تو خوونه خودش مسلمون مي کنه و يه روز ديگه در راه خونه اش از درد بودن نجات مي ده؟ مگه 6 سال پيش به ايليا چه قولي داده بود که اوون روز به قولش وفا کرد؟ عجبا از قدرت عشق که چه ها مي کنه با عاشق. نمي دونم، شايد هم اين ايليا بود که 6 سال پيش به معشوقش قول داد و توي اين 6 سال چنان شد که معشوق عاشق ايليا شد و همه ما مي دونيم که اين معشوق اگه عاشق کسي بشه قيمتش فقط جوون عاشقه و خودش گفته که براي جوون همچين عاشقي خودش خونبهاست. ايليا رفت و به اونجا رسيد که تقديرش بود. ولي ما اسيراي خاک هنوز داريم با پرداخته هاي نفس خودمون دست و پا مي زنيم. گاهي وقتا يکي مثل ايليا يه تلنگري به خواب سنگين ما مي زنه و دوباره لحظه اي بعد، يه خواب سنگينتر به سراغمون مياد. رسمه که به اونايي که از دنيا رفتن مي گن اسيران خاک ولي خدا شاهده که اين ماييم که اسير خاکيم و امثال ايليا زنده گان هميشه حي. امام رحمه الله مي گفت "شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادي وصلشان عند ربهم يرزقون اند و از نفوس مطمئنه اي هستند كه مورد خطاب (فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي) پروردگارند" ايليا در راه جمکران تصادف کرد و در جبهه جنگ کشته نشد ولي گمان نکنم هيچ منصفي با خوندن زندگينامه ايليا به لياقت شهيد ناميدن ايليا شک داشته باشه که عاشقا مي دونن که شهيد شدن فقط با گلوله و شمشير نيست. اگرچه اين پروردگار تبارک و تعالي است که لياقت آدمارو تعيين مي کنه ولي ايليا نشون داد که لياقتش از ماها خيلي بيشتر بود براي رسيدن به همون پروردگار.
$("div.commhtm img").each(function () {
if ($(this).attr("em") != null) {
$(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif");
}
});