این هم از جواب یک رزمنده به نامه ای از یک نسل سومی :
یکى از دغدغه هایى که ذهنم را به خود مشغول کرده است مطالبات نسل جوان، همان امیدهاى آینده انقلاب است. از فاصله افتادن بین ما و آنها و عدم درک متقابل نگرانم. مى خواستم نامه اى براى این نسل جوان و پر امید بنویسم و کمى با آنها حرف بزنم. اتفاقاً نامه اىبه دستم رسیده بود با امضاى یک نسل سومى، با دقت آن را مطالعه کردم، ضمن اینکه هشدارى بسیار جدى براى امثال من بود که به جاى مشغول شدن به حواشى فرساینده، به رسالت خطیر حفظ و نشر فرهنگ و آثار دفاع مقدس و میراث شهدا بپردازیم و به اندازه بضاعت اندک خود به بسترسازى براى پیوند نسل جدید و امید انقلاب با یادگاران دفاع مقدس و میراث شهدا بپردازیم. سعى مى کنم طورى حرف دلم را بزنم که پاسخى به نامه این عزیز نیز باشد. عزیز جوان! همان طور که تو از ایجاد فاصله بین نسل هاى انقلاب نگرانى، من نیز هر وقت فکر مى کنم ممکن است چنین فاصله اى ایجاد شود، تمام وجودم مى لرزد ولى به لطف خدا و مدد ولایت مقام معظم رهبرى هنوز این فاصله ایجاد نشده و هنوز ما حرف هاى یکدیگر را مى فهمیم. فقط اشکال کار این است که مطالبات و نیازهاى شما با داشته ها و داده هاى ما کمى متفاوت شده است و تطبیق این دو با هم تلاش و از خودگذشتگى من، اندکى واقع بینى، هوشیارى و دشمن شناسى تو بسترسازى و فرهنگ سازى و پرهیز از وادادگى و خودکم بینى متولیان فرهنگى کشور را مى طلبد و گرنه مطمئن باش بین من و تو چنان فاصله اى نیست. فاصله هایى که فکر مى کنى بین ماست. دسیسه هایى است که دشمن براى مأیوس کردن تو و تنها ماندن من طرح ریزى و القاء کرده است. چرا که در دوران دفاع مقدس، همان زمانى که تو دنبال نشانه ها و آثارى از آن مى گردى نسل اول و دوم و سوم معنا نداشت. از نوجوان 13 ساله تا پیرمرد 60 و 70 ساله در کنار هم براى دفاع از خاک، ناموس و دینمان جنگیدیم. این همدلى و همکارى و پیوند ناگسستنى نسل هاى ایرانى باعث شد تا دشمن به فکر القا نسل اولى و دومى و نسل سومى و تفکیک مرموز و موذیانه آنها از هم بیافتند; و هر روز فاصله این نسل ها را از هم زیاد کند به شکلى که من امروز نتوانم نتوانم خودم را معرفى کنم و تو نتوانى نام و نشانى از من بیابى. و در واقع بین من، نسل اول، که هویت تو هستم و تو، نسل سوم. که در بحران هویت غوطهورى فاصله اى به وسعت جامعه مدنى و غرب زدگى و هزاران ایسم و مدل و... ایجاد شود که حاصل آن سردرگمى و انحطاط نسل شما باشد. و الا نسل من و تو هیچ تفاوتى ندارد به جز اینکه وقتى به سن و سال تو بودم حضور دشمن پشت درب خانه ها حس مى شد و دغدغه همه کشور دفاع بود و جنگ به گفته حضرت امام (ره) در رأس همه امور بود و همه به فکر همگرایى و پیوند نسل ها براى ایستادگى در برابر هجوم دشمن بودند. ولى امروز آنه که باید به فکر دفاع باشند حضور و هجوم دشمن را توهّم مى پندارند و براى بهره مندى از زیور دنیا به قول آقا به زر و زور و تزویر متوسل شده اند. امروز نسل اولى ها خسته از بى مهرى دولت مردان و نسل سومى ها خسته از شعار و وعده هاى سطحى، هر دو گرفتار مشکلاتى شده اند که حاصل آن میدان دارى منادیان لیبرالیسم و فمینیسم و... است. امروز برخى متولیان فرهنگ و هنر ما با تخطئه دفاع جانانه هشت ساله جوانان پرشور ایران اسلامى تمام فکر و توان و بودجه دستگاه هاى خود را صرف مواردى غیرضرورى و گاه احیاى مظاهر فسق و تباهى مى کنند و من و تو براى زنده نگه داشتن فرهنگ و تمدن اسلامى و انتقال فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت باید نگاهمان به آسمان و امیدمان به غیب باشد. من با دست خالى به جنگ دشمن تا دندان مسلحى بروم که در مدرسه و خانه سایه به سایه فرزندان این مرز و بوم را شکار مى کند و آنان را با داروهاى شیمیایى و مخدر و ولنگارى به نشاط وا مى دارد و با کنسرت غربى و جشن هاى مبتذل شاد مى کند، در حالى که فرهنگ ما که به زعم ناآگاهان داخلى و دشمنان خارجى خشن و عبوس مى نماید فرهنگ نشاط و شادى درونى است . ولى افسوس که نه در مطبوعات و وب ها و سایت ها و سایر رسانه ها اراده اى براى تولید و ارائه فرهنگ ایثار جهاد و شهادت که همان فرهنگ نشاط و شادى نسل جوان است وجود ندارد .
ولى با تمام این اوصاف قبول ندارم که زمان من و شما خیلى فرق دارد، درست است که در زمان ما دشمن پرچم داشت و رو در روى ما ایستاده بود و امروز داخل خانه هاى ما و در میان دوستان ما از پشت به ما خنجر مى زند ولى عزیز نسل امید انقلاب ! درست در زمانى که همه چیز این مملکت در جنگ خلاصه مى شد خود من و خیلى هاى مثل من را به خاطر حضور در جبهه از مدرسه اخراج کردند. همان موقع وقتى فرمانده لشکر ما به مرخصى آمده بود با حکم تخلیه صاحب خانه مواجه شده بود. همان موقع نان به نرخ روزخورها با احتکار و چپاول اموال این کشور یک شبه سرمایه دار مى شدند. همان موقع هم وقتى موشک هاى دشمن خانه هاى شهر را ویران مى کرد، در حالى که عده اى مشغول نجات جان مصدومین بودند بعضى ها هم دست به سرقت اموال مردم از بین خرابه ها مى زدند .
همین امروز هم بسیارى از جوانان فهیم ما با خواندن دست دشمن و با تحکم مبانى دینى و قرار گرفتن پشت سر ولایت و با شرکت در هیأت هاى مذهبى آنچنان دشمن را به ستوه آورده اند که گاهى علناً از این امر ابراز نگرانى مى کنند و عقلاى قومشان ! را به تدبیر در مقابل هیأت هاى مذهبى فرا مى خوانند. الان هم اگر چه راه هاى نجات باریک و تاریک است ولى نور ولایت براى تشخیص راه از بى راه پیشاپیش تمام نسل ها مى تابد .
امروز اگر نوع لباس، آرایش، مد و حرکت بعضى ها نشان از حضور دشمن دارد، زنگ خطر هست; ولى نه فقط خطر حضور فیزیکى دشمن، بلکه زنگ خطر تغییر تفکر و فرهنگ ماست. این به آن معنى نیست که دشمن با ما رفیق شده بلکه نشان نفوذ دشمن به وسیله دوستان ما در بین ماست; به آن معنى است که ما به سمت دشمن در حرکت هستیم، درست مثل پیشرفت سلول هاى سرطانى; در حال رشد هستند، در کنار سلول هاى سالم و در مقابل آنها نمى مانند بلکه آنها را در خود هضم و به سلول هاى سرطانى تبدیل مى کنند .
عزیز من! امروز من و تو با سکوتمان با انفعالمان با توجه نکردن به اخطارهاى ولایت امر ; من از انتقال فرهنگ بسیجى بازماندم و تو از دشمن شناسى. در نبرد فرهنگى تمام طرف هاى دعوا تیرهاى خود را شلیک مى کنند و این هنر مدافع است که در برابر این تیرها، سنگر و سپر مناسب تدارک ببیند. اینکه به قول شما نسلى اولى ها کوتاهى کردند درست، ولى سنگر شما کجاست؟ سپر شما چیست؟ کدام خط قرمز را براى خود تعریف کردید و از آن عدول نکردید؟
گذشته این کشور بسیار روشن است. این گلزار شهدا کتاب گذشته ما و چراغ آینده ماست کمى تفکر لازم دارد تا نورهاى فروزان آن راه هاى آینده را نشانت بدهند. این درست که من کم کارى کردم ولى آینده گواهى خواهد داد به همان اندازه که چشم تو را بسته اند دست مرا هم بسته اند. به همان اندازه که تو دنبال گذشته و نگران آینده هستى من هم دنبال آینده و نگران گذشته هستم. ولى خدا وکیلى وقتى سیگار به دستت دادند و CD داخل کیفت گذاشتند نداى وجدانت را نشنیدى؟! چرا به آن گوش ندادى؟ وقتى پایت به اولین مجلس باز شد حیا نکردى؟! چرا بار دوم رفتى؟ من کوتاهى کردم و دست تو را نگرفتم، ولى ائمه که گرفتند. مگر نشنیدى روایت را که نگاه به نامحرم تیرى است از تیرهاى شیطان؟ چرا نگاه اول را به نگاه دوم گره زدى؟ آیا واقعاً فکر مى کنى نسل اولى ها نه نامحرم دیدند نه سیگار نه فیلم و...؟ چرا بود ولى هنر آنها خوددارى بود و ثمره خوددارى آنها رستگارى و شهادت .
انکار نمى کنم که ساخت برخى از فیلم ها و سریال هاى ساخته شده، به خصوص در سال هاى اخیر، در مسیر تخریب فرهنگ دینى و ملى ما بود. ولى لیلى با من است و خوش رکاب و امثال این ها واقعیت هاى روزگار ما بود. البته در فیلم هیچ وقت همه چیز سر جاى خودش نیست. باید گاهى مسایل پررنگ و کم رنگ شود، ولى واقعاً نباید فکر کنید هر که جبهه رفت در نهایت قداست و شجاعت رفت . جبهه و جنگ منشأ برکاتى بود، از آن جمله; ایجاد تحولات عمیق روحى و فکرى و عقیدتى در انسان ها بود. بودند بسیارى جوان هاى ترسو، کبوترباز و قداره کش که به جبهه آمدند و متحول شدند و حماسه ها آفریدند و آخر کار هم یا شهید شدند یا ماندند و منشأ خیرات و برکات براى نظام و کشور شدند .
هر چند نوع ساخت فیلم ها و سریال ها مهم است ولى نوع نگاه به آنها مهم تر است و اتفاقاً ما با همى چیزهایى که شما فکر نمى کنید باعث پیروزى است پیروز شدیم; یعنى همین جوان هاى معمولى کوچه و بازار راهى جبهه شدند و در اثر همنشینى با انسان هاى وارسته و تحت آموزه هاى عاشورا متحول شدند و با اخلاص و تعهد و تقوا و با دست خالى ایستادگى کردند و حماسه آفریدند و پیروز هم شدند. اصلا رمز نگه داشتن محرم و صفر که حضرت امام (ره) این قدر سفارش مى کردند در همین است که آموزه هاى قیام حضرت سید الشهداء علیه السلام انسان ساز است .
این فکر غلطى است که شما فکر کنید یک عده انسان مقدس و کسانى که از اول مادرانشان آنها را با وضو شیر داده اند و از اول سن تکلیف نماز شب مى خواندند و هیچ گناهى نکرده اند رفتند جبهه و پیروزى آفریدند. البته چنین افرادى هم بودند، ولى غالب بچه هاى جنگ همین جوان هاى معمولى شهرها بودند که شما هر روز در خیابان با آنها برخورد مى کنید. ولى به قول شهید چمران: «وقتى شیپور جنگ نواخته شود مرد از نامرد تشخیص داده مى شود .»
هر چند ظاهر اوضاع ایران کنونى دل پسند نیست اما به برکت خون شهدا و در سایه هدایت مقام معظم رهبرى مسیر حرکت به سوى فلان و ایران آباد، مستقل و اسلامى است و همین که رهبرى نظام به آینده امیدوار هستند و ما هم امیدواریم. ولى این به آن معنا نیست که نگرانى نداریم. نگران آینده هستیم، اوضاع، شرایط و روند کار را به دقت زیر نظر داریم و منتظر اشاره رهبرى هستیم تا اگر روزى صلاح بدانند حماسه اى دیگرى بیافرینیم و کفر و نفاق را رسوا و از کشور ریشه کن کنیم و در این راه من و تو باید ید واحده باشیم .
رسالت امروز ما، به قول شما، نسل اولى ها، تلاش در جهت بسترسازى و حفظ و نشر فرهنگ و آثار دفاع مقدس و روحیه ایثار و شهادت طلبى و خوددارى از انزوا و انفعال و حضور فعال در تمام صحنه ها است. و رسالت شما، به قول خودتان، نسل سومى ها، دشمن شناسى، مقاومت در برابر مشکلات و ناملایمات، اهتمام به
آموختن و تولید علم، شناختن ارزش ها و تمسک به اهل بیت علیهم السلام، به خصوص زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا است، که تمام این رسالت را مى توان در یک کلام خلاصه کرد و آن نهادینه کردن فرهنگ انتظار در جامعه است. که اگر فرهنگ انتظار در اجتماع نهادینه شود، من با انجام رسالت خود کوتاهى هایم را مى پذیرم و در برابر زر و زور و تزویر قیام مى کنم و تو با حرکت خود و مطالبه جدى از من و متولیان فرهنگى و شناخت دشمن و ایستادگى در برابر آن به کمک هم مدینه فاضله اى خواهیم ساخت که در آن دیگر غروب جمعه ها دلگیر نخواهد بود .
انشاء اللّه .
یک رزمنده (به قول شما نسل اولى )
یا علی مددی