سید عبد الکریم پیرمرد معاصر کفاشی بود که در تهران زندگی می کرد . بسیاری معتقد بودند حضرت ولی عصر (عج) به حجره کوچک او رفت و آمد دارد . ایشان به یکی از دوستان گفته بود : روزی حضرت از من سوال کردند : سید عبد الکریم ! اگر یک هفته بگذرد و ما را نبینی چه می کنی ؟ من عرض کردم : آقاجان می میرم . فرمودند :« اگر اینگونه نبودی ما نمی آمدیم ».
***
ای که هر لحظه تمنای رخ یار کنی
شده آیا به عمل هم تو کمی کار کنی
دل از این بار گناه خسته و بیمار شده
وقت آن نیست که درمان،دل بیمار کنی
دل شده محفل هر غریبه ای غیر از دوست
وقت آن نیست که خالی دل از اغیار کنی
روزگاریست که این روح به خواب افتاده
وقت آن نیست دل خفته تو بیدار کنی
بهتر آن است که اول قدمی برداری
پس از آن آرزوی وعده دیدار کنی
به ره تزکیه نفس قدم محکم کن
که جز این ره نتوان راه خود هموار کنی
یا علی مددی